دلیل درگیری شدید علیرضا منصوریان و فرهاد مجیدی چیست؟

سرمربی نفت آبادان بعد از شکست برابر استقلال جملاتی عجیب را متوجه فرهاد مجیدی کرد.

دلیل درگیری شدید علیرضا منصوریان و فرهاد مجیدی چیست؟
مدت مطالعه :

به گزارش وقت صبح به نقل از ورزش سه، بعد از برتری هفته گذشته مقابل پرسپولیس، منصوریان امید زیادی داشت تا برابر استقلال نیز دست پر از زمین خارج شود و دو هفته رویایی را به نام خود و تیمش کند.

* چک من به خاطر فرهاد مجیدی در خانه‌ی فتح‌اله‌زاده است

من از سال ۶۳ فوتبال بازی می‌کنم. می‌خواهم به آن نقطه تاریک برسم که ما امروز خیلی اذیت شدیم. از ۱۳۸۷ و بعد از خداحافظی‌ام کار مربیگری را آغاز کردم. امروز یک اتفاقی افتاد که من نمی‌دانم قیمت فوتبال چقدر است.

دوست خوبم آقای فرهاد مجیدی خیلی ریلکس از کنار ما رد شد. من یک نگاهی به محمد خرمگاه کردم و یاد آن موقعی افتادم که ایشان به استقلال آمده بود و می‌خواست فوتبال بازی کند، آقای فتح الله زاده گفتند خیلی لاغر است.

علیرضا منصوریان و فرهاد مجیدی درگیری شدید دارند.

به او (فتح الله زاده) گفتم شما ۱۰ تومان بده و بگذار خانه بگیرد. گفت نمی‌دهم که ۱۰ تومان به خودش داده‌ام. گفتم من از شما خواهش می‌کنم ۱۰ تومان به او بدهید تا خانه بگیرد.

گفت برو چک شرکتت را بیاور و اینجا بگذار! چک شرکت من دست علی آقای فتح الله زاده است بابت خرید خانه ایشان (فرهاد مجیدی). آن چک ۱۰ میلیونی را دادم که اگر آسیب ببیند برداشت شود! امروز نقطه تاریکی را من در این فوتبال دیدم.

* از امیر قلعه‌نویی بزرگ‌تر در استقلال نداریم!

منصوریان در ادامه گفت: فکر می‌کنید قیمت یک برد و قهرمانی چقدر است؟ ما نمی‌توانیم بگوییم برای استقلالی‌ها کسی بالاتر از امیرخان قلعه نویی است.
من خودم ۱۵-۱۰ سال تلاش کنم و ۵-۴ قهرمانی بیاورم یک روز اما اگر به امیرخان نگاه کنم یادم می‌آید که ایشان یک روز دست مرا گرفتند و سر تمرین استقلال معرفی کرد.

علیرضا منصوریان و فرهاد مجیدی درگیری شدید دارند.

ممنون آن روز ایشان هستم. به او زنگ می‌زنم و می‌گویم پدرم تا روزی که زنده بود و مادرم که اکنون در قید حیات هستند همیشه دعایت می‌کنند. شما، عمو نصی و آقای اولیایی را.

امروز من به عنوان برادر یک نصیحت به فرهاد مجیدی می‌کنم؛ فوتبال می‌گذرد و قهرمانی‌ها پشت سر هم می‌آید. ما بالاتر از منصورخان در دوره قبل از لیگ برتر نداشتیم. ناصرخان را داشتیم که خودش اسطوره اخلاق بود.

*حالا می‌فهمم چرا مربیان استقلالی جلوی مجیدی به انفجار می‌رسند!

سرمربی نفت با جملاتی جالب در این بخش رو به فرهاد مجیدی گفت: آقا پسر گل، شما ما را هم که بردید هیچ مساله‌ای نیست. ما امروز باختیم.

ما امروز تلاش می‌کردیم شما را ببریم ولی اینکه از کنار حداقل محمد خرمگاه و حسین کاظمی می‌گذری و آن ژست همیشگی‌ات را می‌گیری و آن دوربین را هم کنارت می‌بری تا در راه یکی کت تو را بگیرد و بری داخل رختکن دست بزنی و…. به نظر من هیچکس در آینده و در نسل سال ۹۰ و ۱۴۰۰ از فوتبال ما چیزی یادش نمی‌آید.

الان من مثلا به یک بچه می‌گویم در سال ۷۴ اولین مرد سال فوتبال باشگاه بودم، می‌گوید عمو من شش ماه قبلش تازه به دنیا آمدم. آن لحظه‌ای که ما را می‌بیند تا روزی که زنده است یادش می‌ماند.

علیرضا منصوریان و فرهاد مجیدی درگیری شدید دارند.

امروز نکته تاریکی داشت و الان فهمیدم چرا بعضی سرمربیان استقلالی مقابل فرهاد بازی می‌کنند به درجه انفجار می‌رسند. آقا فرهاد مجیدی، پسر خوش تیپ می‌خواهم یک تغییر رویکرد در رفتارت داشته باشی. می‌دانم که ما یک زمینه دوستی قبلی داشتیم، قبل از مسابقه هم برادرت پیش من بود.

البته نمی‌دانم و شاید ما را آن قسمت (جایی که مدعی است فرهاد مجیدی بدون توجه به وی و کادرش از جلوی آن‌ها گذشتند) هایلایت و شطرنجی کرده بودند که از بغل ما رد شدند.

من روزهای تلخ و شیرین زیادی را دیدم. استقلال و پرسپولیس را بردم و برابر استقلال و پرسپولیس بازنده شدم. من روزی که اینجا آقای برانکو را بردم در برنامه زنده اعلام کردم که من ایشان را شانسی بردم و ایشان از من مربی‌تر است چون مربی خود من بوده است.

نمی‌خواهم فنی صحبت کنم و اگر سوالی هست بگویید. انگار شما بعد از ۲۵-۲۰ سال احساس می‌کنید که مثلا فوتبال چقدر می‌تواند مهم باشد که با این ادبیات و رفتار از پیش ما رد شود.

* این ره که می‌روی به ترکستان است آقا پسر!

منصوریان در بخش دیگری از انتقاداتش نسبت به سرمربی رقیب گفت: یک روز همین آقا پسر خوشتیپ به من در اراک گفت هر چقدر ما فوتبال بازی می‌کردیم سکوها برای شما بود (در اشاره به دوره بازیکنی‌شان).

به او گفتم به خاطر اینکه من از خانه می‌روم به میان مردم اما شما از پارکینگ می‌روی سالن بدنسازی و باز از سالن بدنسازی می‌روی خانه. برای همین سکوها مال من بود.

علیرضا منصوریان و فرهاد مجیدی درگیری شدید دارند.

آن روز هم به او گفتم که شاید بخشی از سکوهای پرسپولیس هم ناخواسته برای من باشد. برای اینکه هر روزی که بردم‌شان نرفتم ادا و اطوار در بیاورم. هیچ موقع دستم را به این حالت (مشت گره کرده) نکردم.

هیچ موقع در عکس‌هایم علامت چهار نمی‌بینی. هر وقت کسی هم بیاید و برای عکس یادگاری شش هم نشان بدهد چیزی نمی‌گویم، بگذارید کیف کند. حالا اگر امروز ما را گیر نیاورد کی بیاورد.

می‌خواهم به فرزاد عزیز که برادر و دوست من است، خدا پدرش را رحمت کند که با پدر ما مکه هم بوده، همچنین از آقا بیژن می‌خواهم که یک تلنگر به او بزنند و کمکش کنند. این ره که شما (فرهاد مجیدی) می‌روی به ترکستان است!

کد خبر : ۷۹۰۱۹
لینک کوتاه کپی شد
0
۰
اخبار مرتبط سایر رسانه ها
اخبار از پلیکان
ارسال نظر
اخبار روز سایر رسانه ها
اخبار از پلیکان